در منابع معتبر اهل سنت نیز احادیث معتبر زیادی از قول پیامبر (ص) وارد شده که ایشان به پیمان شکنی و خیانت مردم نسبت به علی (ع) و نیز به شهادت رسیدن آن حضرت ، تصریح فرمودند :
حاکم نیشابوری که از بزرگترین محدثان و علمای اهل سنت است روایت کرده :
رسول خدا (ص) به علی (ع) فرمودند :
این اُمَّت بعد از من قطعاً در حقِّ تو خيانت و پیمان شکنی خواهند كرد و تو طبقِ آيين من زندگی مي كنی ؛ و بر در راهِ احیای سُنَّتِ من به شهادت می رسی . كسی كه تو را دوست دارد مرا دوست داشته ، و آنكس كه با تو دشمنی كند با من دشمنی نموده .گویا می بينم که به زودی مَحاسنت با خونِ سرت خَضاب خواهد شد .
شبهه : مخالفین شیعه مُدّعی هستند که قرآن به سَر گرفتن در شب های قَدر ، بِدعت است زیرا هیچ روایت صحیحی در این خصوص وجود ندارد
پاسخ :
ابو یوسف بَسَوی در کتاب "المعرفة و التاریخ" با سندی که تمام راویان آن از راویان بُخاری و یا مُسلم هستند روایت کرده :
حدَّثَنَا عَبْدُ الْعَزِیزِ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الْأُوَیْسِیُّ، ثنا إِبْرَاهِیمُ بْنُ سَعْدٍ، عَنْ شُعْبَةَ، عَنْ أَبِی عَوْنٍ مُحَمَّدِ بْنِ عُبَیْدِ اللَّهِ الثَّقَفِیِّ، عَنْ أَبِی صَالِحٍ الْحَنَفِیِّ،
قَالَ : رَأَیْتُ عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام
علت قیام نکردن علی (ع) به استناد منابع معتبر اهل سنت ، عمدتاً دو عامل زیر می باشد :
عامل اول : بیم از ایجاد تفرقه در بین مسلمانان و اضمحلالِ دینِ نوپای اسلام :
**********
نرگسِ مَستِ تو ، هم ساقی و هم میخانه
لعلِ جانبخشِ لبت ، هم مِی و هم پیمانه
طـرّه ی زُلفِ تو ایمانِ فَلَک داده به باد
خالِ دلجوی تو ، هم دام بُوَد هم دانه
گر مُسلمان ز تو حاجت طلبد نیست عجب
بر سَرِ خوانِ تو ، هم مَحرَم و هم بیگانه
حاجتِ تیر و کمان نیست ، که مُرغِ دلِ من
به هوای تو شده عاشقِ و هم بی لانه
گل دریده است گریبانِ خود از شوقِ رُخَت
مست و شیدای تو ، هم بُلبل و هم پروانه
آستان بوسِ تو هر صبح و مَسا ، شَمس و قَمَر
خاکِ درگاهِ تو ، هم مسجد و هم بُتخانه
آن حکیمی که بُدی عاقل و فرزانه ی شهر
شده بر روی تو ، هم عاشق و هم دیوانه
**********
از اشعار سید رضا نوعی (حکیم) در مدح امام حسن مجتبی علیه السلام
(( روزه دارِ واقعی ))
روزه آن نیست که همسایه ی ما می گیرد
یا که اربابِ هَوَس رانِ شما می گیرد
روزه آن است که مِسکین ، سَحَری ناخورده
با همان مِعده ی خالی ز غذا می گیرد
روزه آن نیست که این ماه ، بعنوانِ رژیم
مالکِ چاق و شکم گُنده ی ما می گیرد
روزه آن است که با پیکرِ بی بُنیه ی خود
مُفلسی از سَرِ ایمان و صَفا می گیرد
روزه آن نیست که چون مَردِ ریاکار گرفت
می کند اَخم و چنان سگ ، پَر و پا می گیرد
روزه آن است که آن باربَرِ زار و نَحیف
زیرِ بارِ غم و اندوه و بَلا می گیرد
روزه آن نیست که آقای خَبیثُ الْوُکَلا
یا که سَرکارِ خَسیسُ الْوُزَرا می گیرد
روزه آن است که بی رنگ و ریا ، در همه حال
مَردِ زحمتکشِ بی برگ و نَوا می گیرد
**********
**********
بگذار که از دردِ تو بیمار بمیرم
از آتشِ دل سوزم و تبدار بمیرم
بگذر نَفَسی از سَرِ بالینم و بگذار
از تاب و تبِ لحظه ی دیدار بمیرم
گر دیدنِ رخسارِ تو ای ماه ، گناه است
بگذار نگه کرده ، گنهکار بمیرم
سَهل است ز تیرِ نگهت مُردنم ، امّا
ترسم نزنی بر دل و دشوار بمیرم
چون سایه ات ای گل ز سرم رفت ، عجب نیست
از جورِ خَس و سرزنشِ خار بمیرم
تا چند ز بی مِهریَت ای مادرِ ایام
یک بار شوم زاده و صد بار بمیرم
مَستم کُن از آن لعلِ مِی آلوده که حیف است
مِی ، باشد و من پیشِ تو هشیار بمیرم
تا چند صَبا در پیِ یارم بدوانی
بگذر ز منِ خسته و بگذار بمیرم
**********
احمد قرمانی حنفی ( عالم ِبزرگ و مورّخِ جَلیلُ الْقَدْرِ اهلِ سنّت )در مورد ولادت و ظهور امام زمان (عج) نوشته :
اما شرح حالِ ابو القاسم مُحمّد الْخَلَفَ الْحُجَّةَ الصّالِح ( اینگونه است که ) :
ابراهیم جوینی شافعی ،محدّثِ بزرگِ اهل سنت ، از قولِ پیامبر (ص) دو روایتِ صحیح و بسیار شنیدنی در ارتباط با امام زمان (عج) نَقل کرده :
ابن عباس از پیامبر (ص) روایت نموده که ایشان فرمودند :
**********
زاهدان خواهند اسیرِ دامِ تزویرم کنند
من نه آن صیدم که با این دام ، زنجیرم کنند
آیتی از عشقم و فارغ ز کُفر و دین ولی
کافر و مُسلِم به میلِ خویش ، تفسیرم کنند
در بهای ساغری ، بخشم مَتاعِ کُفر و دین
گر چه یاران ، نَهی از این اسراف و تبذیرم کنند
شورها دارم به سر ، امّا اگر عنوان کنم
ابلهان دیوانه ام خوانند و تکفیرم کنند
**********
**********
از سَرِ کوی تو گیرم که روم جای دگر
کو دلی را که سپارم به دلآرای دگر
عاقبت از سَرِ کوی تو برون باید رفت
گیرم امروزِ دگر ماندم و فردای دگر
عاشقان را طَرَب از باده ی انگوری نیست
هست مَستانِ تو را باده ز صَهبای دگر
ما گدائی درِ دوست به شاهی ندهیم
زان که این جای دگر دارد و آن جای دگر
گر به بتخانه ی چین ، نَقشِ رُخَت بنگارند
هر که بیند ، نکند میلِ تماشای دگر
رَهِ پنهانی میخانه نداند همه کس
جز من و زاهد و شیخ و دو سه رُسوای دگر
**********
26 رجب ، سالروزِ ارتحالِ سَيّدِ بَطحاء و آخرین حجّتِ دورانِ فِترَت ، حضرتِ ابو طالب علیه السلام می باشد ، اغلبِ عُلَمای اهلِ سُنت ، همانند شیعه به ایمانِ ابوطالب(ع) و نیز حمایت های مادی و معنوی ایشان از پیامبر اکرم (ص) و نهالِ نوپای اسلام ، اذعان و اعتراف دارند .
ابن ابی الحدید شافعی معتزلی که از علمای اهل سنت و از بزرگترین شارحانِ نهج البلاغه می باشد ، اسلام را مرهونِ حمایت های ارزنده ی حضرتِ ابوطالب ( ع ) دانسته و در شرح خود بر نهج البلاغه ، در این باره نوشته :
((انَّ مَنْ قَرَءَ عُلُومَ السِّيَرِ، عَرِفَ اِنَّ الاِسلام لَولا اَبوطالبَ لَم یَکن شَیئاً مَذکوراً ))
یعنی : کسی که علوم سیره شناسی را بخواند ، بی تردید به این امر اعتراف خواهد کرد که :
اگر ابوطالب (ع) نبود ، از اسلام نیز خبری نبود .
همچنین ایشان در ادامه می گوید :
اشعارِ فصیح و عالیةُ المَضامینِ ابوطالب (ع) ، از جمله دلایلِ مهم و غیر قابلِ انکار ، مبنی بر اعتقاد ایشان به توحید و نیز نبوتِ پیامبرِ اکرم ( ص ) می باشد که از همه صریح تر ، این بیت است :
(( یا شاهِدَ اللّه عَلَیَّ فَاشْهَد إنّی عَلی دِین النَّبی أحمَدٌ ))
یعنی : خدایا شاهد باش که من بر دینِ پیامبر یعنی احمد میباشم .
ابن ابی الحدید در مورد دلالت اشعار ابوطالب (ع) بر ایمانِ ایشان به اسلام و پیامبر (ص) ، میگوید:
اگر چه این اشعاری که از ابوطالب (ع) نقل شده به تنهایی در حَدِّ قطعیت نمیرسد ، اما مجموع آنها مُتواتر است و همه آنها در یک امر مشترکند و آن تصدیقِ ابوطالب (ع) به نبوت پیامبر اسلام(ص) می باشد .
( مَردِ نَبردِ خیبر و نَنگِ اُحد کجا )
در جنگِ خیبر ، ( روز 22 ماه رجب ) ابتدا پیامبر (ص) ، ابوبکر را به برای نبرد به خیبر فرستاد ، که او شکست خوده و بازگشت
پیامبر (ص) روز بعد ، عُمر را برای جنگ اعزام نمود ، او نیز مفتضحانه از صحنه ی نبرد گریخت ، بنحوی که ( فاصحابه جاموا یجبنونه ) مردم او را با کلمه ی ( ترسو و بُزدل ) سرزنش می کردند
پیامبر (ص) از این وضع غضبناک شده و فرمود :
فرارِ ابوبکر و عُمَر در جنگِ خیبر
به مناسبت سالروزِ فتحِ خیبر ، که در تاریخ 24 ماه رجب ( سال هفتم هجری) و به دستانِ ولائی امیرالمؤمنین (ع) صورت گرفت ،بر اساس منابع معتبر اهل سنت ، به بررسی اجمالی این واقعه ی مهم می پردازیم :
- رُوِیَ أنَّهُ ( ص )،بَعَثَ أبابكر أولاً فَرَجَعَ مُنهَزِمَاً وَ بَعَثَ عُمَر فَرَجَعَ كذلِك فَغَضَبَ النَّبِیَّ ( ص ) لِذلِك فَلَمّا أصبَحَ خَرَجَ إلىَ النّاس و مَعَهُ رَأیَةً فَقالَ ( ص) )) :
**********
عشقِ تو گرفت از تنِ من تاب و توان را
ترسم که به پایان نرسانم رمضان را
آه ای رُطَبِ دورترین شاخه ، چه می شد؟
شیرین کنم از شَهدِ لبانِ تو دهان را
باید که به دادم برسد آن که به من داد
لبریز تراز ظرفِ دلم این هیجان را
یک بار به من گوش کن ای سنگِ صبورم
تا پُر کنم از قصه ی تو گوشِ جهان را
**********
مولوی ، حدیثِ سَفینه (کشتی) را که از پیامبر (ص) و در شأنِ اهل بیت (ع) روایت شده و مورد اتفاق شیعه و اهل سنت است تحریف نموده و بجای کلمه ی ( اهلِ بیت ) ، ( اصحاب ) را جایگزین نموده است
بهرِ این فرمود پیغمبر : که من
همچو کشتی ام به طوفانِ زَمَن
ما و ( اصحابیم ) چون کشتیِ نوح
هر که دست اَندَر زَنَد ، یابد فُتوح
قالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) لِعَلِی (ع) «أَنْتَ مِنِّی بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَی إِلاَّ أَنَّهُ لاَ نَبِی بَعْدِی »
رسول اکرم (ص) به علی (ع) فرمودند :
تو برای من به منزله ی هارون هستی نسبت به موسی ، جز آنکه بعد از من پیامبری نخواهد بود .
قال رسول الله صلی الله علیه و آله :
النَّظَرُ إِلَی عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ عِبَادَةٌ وَ ذِکْرُهُ عِبَادَةٌ وَ لَا یُقْبَلُ الله إِیمَانُ عَبْدٍ إِلَّا بِولَایَتِهِ وَ الْبَرَاءَةِ مِنْ أَعْدَائِهِ .
رسول اکرم (ص) فرمودند :
نگاه کردن به چهره ی علی (ع) و یادِ او عبادت است ، و خداوند ایمانِ هیچ بنده ای را قبول نمی کند مگر به ولایتِ علی (ع) و برائتِ از دشمنانش .
در منابع معتبر اهل سنت نیز احادیث معتبر زیادی از قول پیامبر (ص) وارد شده که ایشان به پیمان شکنی و خیانت مردم نسبت به علی (ع) و نیز به شهادت رسیدن آن حضرت ، تصریح فرمودند :
حاکم نیشابوری که از بزرگترین محدثان و علمای اهل سنت است روایت کرده :
رسول خدا (ص) به علی (ع) فرمودند :
این اُمَّت بعد از من قطعاً در حقِّ تو خيانت و پیمان شکنی خواهند كرد و تو طبقِ آيين من زندگی مي كنی ؛ و در راهِ احیای سُنَّتِ من به شهادت می رسی . كسی كه تو را دوست دارد مرا دوست داشته ، و آنكس كه با تو دشمنی كند با من دشمنی نموده .گویا می بينم که به زودی مَحاسنت با خونِ سرت خَضاب خواهد شد .
شبهه : مخالفین شیعه مُدّعی هستند که قرآن به سَر گرفتن در شب های قَدر ، بِدعت است زیرا هیچ روایت صحیحی در این خصوص وجود ندارد
پاسخ :
ابو یوسف بَسَوی در کتاب "المعرفة و التاریخ" با سندی که تمام راویان آن از راویان بُخاری و یا مُسلم هستند روایت کرده :
حدَّثَنَا عَبْدُ الْعَزِیزِ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الْأُوَیْسِیُّ، ثنا إِبْرَاهِیمُ بْنُ سَعْدٍ، عَنْ شُعْبَةَ، عَنْ أَبِی عَوْنٍ مُحَمَّدِ بْنِ عُبَیْدِ اللَّهِ الثَّقَفِیِّ، عَنْ أَبِی صَالِحٍ الْحَنَفِیِّ،
قَالَ : رَأَیْتُ عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام
علت قیام نکردن علی (ع) به استناد منابع معتبر اهل سنت ، عمدتاً دو عامل زیر می باشد :
عامل اول : بیم از ایجاد تفرقه در بین مسلمانان و اضمحلالِ دینِ نوپای اسلام :
**********
نرگسِ مَستِ تو ، هم ساقی و هم میخانه
لعلِ جانبخشِ لبت ، هم مِی و هم پیمانه
طـرّه ی زُلفِ تو ایمانِ فَلَک داده به باد
خالِ دلجوی تو ، هم دام بُوَد هم دانه
گر مُسلمان ز تو حاجت طلبد نیست عجب
بر سَرِ خوانِ تو ، هم مَحرَم و هم بیگانه
حاجتِ تیر و کمان نیست ، که مُرغِ دلِ من
به هوای تو شده عاشقِ و هم بی لانه
گل دریده است گریبانِ خود از شوقِ رُخَت
مست و شیدای تو ، هم بُلبل و هم پروانه
آستان بوسِ تو هر صبح و مَسا ، شَمس و قَمَر
خاکِ درگاهِ تو ، هم مسجد و هم بُتخانه
آن حکیمی که بُدی عاقل و فرزانه ی شهر
شده بر روی تو ، هم عاشق و هم دیوانه
**********
از اشعار سید رضا نوعی (حکیم) در مدح امام حسن مجتبی علیه السلام
(( روزه دارِ واقعی ))
روزه آن نیست که همسایه ی ما می گیرد
یا که اربابِ هَوَس رانِ شما می گیرد
روزه آن است که مِسکین ، سَحَری ناخورده
با همان مِعده ی خالی ز غذا می گیرد
روزه آن نیست که این ماه ، بعنوانِ رژیم
مالکِ چاق و شکم گُنده ی ما می گیرد
روزه آن است که با پیکرِ بی بُنیه ی خود
مُفلسی از سَرِ ایمان و صَفا می گیرد
روزه آن نیست که چون مَردِ ریاکار گرفت
می کند اَخم و چنان سگ ، پَر و پا می گیرد
روزه آن است که آن باربَرِ زار و نَحیف
زیرِ بارِ غم و اندوه و بَلا می گیرد
روزه آن نیست که آقای خَبیثُ الْوُکَلا
یا که سَرکارِ خَسیسُ الْوُزَرا می گیرد
روزه آن است که بی رنگ و ریا ، در همه حال
مَردِ زحمتکشِ بی برگ و نَوا می گیرد
**********
**********
بگذار که از دردِ تو بیمار بمیرم
از آتشِ دل سوزم و تبدار بمیرم
بگذر نَفَسی از سَرِ بالینم و بگذار
از تاب و تبِ لحظه ی دیدار بمیرم
گر دیدنِ رخسارِ تو ای ماه ، گناه است
بگذار نگه کرده ، گنهکار بمیرم
سَهل است ز تیرِ نگهت مُردنم ، امّا
ترسم نزنی بر دل و دشوار بمیرم
چون سایه ات ای گل ز سرم رفت ، عجب نیست
از جورِ خَس و سرزنشِ خار بمیرم
تا چند ز بی مِهریَت ای مادرِ ایام
یک بار شوم زاده و صد بار بمیرم
مَستم کُن از آن لعلِ مِی آلوده که حیف است
مِی ، باشد و من پیشِ تو هشیار بمیرم
تا چند صَبا در پیِ یارم بدوانی
بگذر ز منِ خسته و بگذار بمیرم
**********
احمد قرمانی حنفی ( عالم ِبزرگ و مورّخِ جَلیلُ الْقَدْرِ اهلِ سنّت )در مورد ولادت و ظهور امام زمان (عج) نوشته :
اما شرح حالِ ابو القاسم مُحمّد الْخَلَفَ الْحُجَّةَ الصّالِح ( اینگونه است که ) :
ابراهیم جوینی شافعی ،محدّثِ بزرگِ اهل سنت ، از قولِ پیامبر (ص) دو روایتِ صحیح و بسیار شنیدنی در ارتباط با امام زمان (عج) نَقل کرده :
ابن عباس از پیامبر (ص) روایت نموده که ایشان فرمودند :
**********
زاهدان خواهند اسیرِ دامِ تزویرم کنند
من نه آن صیدم که با این دام ، زنجیرم کنند
آیتی از عشقم و فارغ ز کُفر و دین ولی
کافر و مُسلِم به میلِ خویش ، تفسیرم کنند
در بهای ساغری ، بخشم مَتاعِ کُفر و دین
گر چه یاران ، نَهی از این اسراف و تبذیرم کنند
شورها دارم به سر ، امّا اگر عنوان کنم
ابلهان دیوانه ام خوانند و تکفیرم کنند
**********
رژیم وهابی آل سعود ، بعد از بقیع ، در آرزوی تخریب حرم نبوی (ص) می باشند که قطعاً این آرزو را با خود به گور خواهند برد
بن باز ، مُفتی اعظم عربستان سعودی ، فتوای تخریب حرم نبوی (ص) را اینگونه صادر کرده :
أما قبة النبي ﷺ فهي موضوعة متأخرة من جهل بعض الأمراء فلو أزيلت فلا بأس بذلك، بل هذا حق، لكن قد لا يتحمل هذا بعض الجهلة وقد يرمون من أزالها بأنه ليس على حق وأنه يبغض النبي عليه الصلاة والسلام، و قام علیه فمن أجل هذا تركت الدولة السعودية هذه القبة على حالها .
قُبّه ی نبوی (ص) به دستِ حاکمان نادان متأخر ، ساخته شده که اگر خراب شود اشکالی ندارد بلکه اقدام شایسته و سزاوار ، آن است که تخریب و با خاک یکسان شود ،
اما مردمان نادان این اقدام را برنمی تابند و تخریب آنرا نشانه ی دشمنی و اهانت به رسول اکرم (ص) تلقّی کرده و قیام و شورش خواهند کرد ، لذا دولت سعودی بخاطر تبعات سوء آن تاکنون اقدام به تخریب قبّه ی نبوی (ص) ننموده .
سایت رسمی بن باز «الرد على شبهة القبة المبنية على قبر النبي».
محمد ناصر آلبانی ، که عالم بزرگ وهابیان و ملقّب به بخاری زمان ، می باشد نیز از عدم تخریب قُبّه ی سبز نبوی (ص) این چنین ابراز تأسف نموده :
قلت: ومما یؤسف له ان هذا البناء قد بنی علیه منذ قرون ان لم یکن قد ازیل تلک القبة الخضراء العالیة.
از جمله چیزهایی که باید برای آن تأسف خورد ، این است که این بَنا ( قُبّه ی نبوی ص ) در قرنهای گذشته ساخته شده است، و اگر این نبود، باید این گُنبدِ سبز و بلندِ حرم نبوی (ص) خراب میشد . از نظر من واجب است که حرم نبوی (ص) تخریب و به شکل سابق آن بر گردد .
حاکم نیشابوری که از بزرگترین محدثان و علمای مشهور اهل سنت است می گوید :
قال رسول الله (ص) :
مَنْ یریدُ اَنْ یحْیی حَیاتی و یمُوتَ مَوْتی و یسْکُنَ جَنَّةَ الْخُلْدِ الَّتی وَ عَدَنی رَبّی فَلْیتَوَلَّ علی بن ابیطالب فَاِنَّهُ لَنْ یخْرِجَکُمْ مِنْ هُدی و لَنْ یدْخِلَکُمْ فی ضَلالَةٍ.
هر کس که می خواهد آنگونه که من زندگی کردم زندگی کند و آنگونه که من می میرم، بمیرد، و در بهشتِ جاوید که خدا به من وعده داده است، اقامت نماید ، باید ولایت علی را بپذیرد. چرا که او هرگز شما را از راه هدایت بیرون نمی برد و به گمراهی وارد نمی سازد.
وَ اللاَّتي تَخافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَ اهْجُرُوهُنَّ فِي الْمَضاجِعِ وَ اضْرِبُوهُنَّ فَإِنْ أَطَعْنَكُمْ فَلا تَبْغُوا عَلَيْهِنَّ سَبيلاً إِنَّ اللَّهَ كانَ عَلِيًّا كَبيراً ( سوره نساء آیه 34)
و آن دسته از ن را كه نافرمانی می کنند ، باید نخست آنان را موعظه کنید و (اگر مطیع نشدند) در بستر از آنها دوری كنيد و ( اگر موثر واقع نشد ) تنبيه شان كنيد پس اگر اطاعت كردند به آنها ستم نکنید که همانا خدا والای بزرگوار است .
قرآن کریم به منظور متنبّه شدنِ نی که نافرمانی می کنند ، در آیه ی فوق دستورالعملی را برای مردان تبیین فرموده است که سه مرحله دارد :
الف : فَعِظُوهُنَّ : یعنی در صورت مواجه شدن با نافرمانی زن ، ابتدا او را موعظه و راهنمائی نمائید .
ب : وَ اهْجُرُوهُنَّ فِي الْمَضاجِعِ : اگر پند و اندرز ، مفید واقع نشد ، در بستر از آنها دوری کنید .
امام باقر(ع) فرموده : "یحوّل ظهره إلیها ، یعنی مرد ، پشت به زن بخوابد" ( و با این روش ، عدم رضایت خود را از رفتار همسرش ، ابراز نماید )
حدیثِ ثَقَلَيْن از احادیثِ صحیح و مُتواتری است که مورد اتفاق شیعه و اهل سنت می باشد
قال رسول الله (ص) : «إنّی تركت فيكم الثقلین ما إن تمسكتم به لن تَضِلّوا بعدي أبداً
اخیراً یکی از اساتیدِ بزرگِ ادبیات و عرفان ( ساکن مشهد مقدس ) در صفحه ی (57) یکی از تألیفاتش نوشته ، هر روز تا نزدیک طلوعِ آفتاب، صد مرتبه ( لا اله الّا أنَا ) می گوید ، یعنی صد بار می گوید : ( خدائی جز من نیست)
حضرت فاطمه ی معصومه (س ) ، حدیثِ عشق که به ( فواطم ) شهرت دارد را اینگونه روایت نموده :
عنْ فَاطِمَةُ بِنْتَ موسَى بْن جَعْفَر (ع) قال رسول الله (ص) :
آیت الله سید عزُّ الدّین حسینی زنجانی که در محضرِ امام خمینی (ره) و علامه طباطبایی (ره) دروسِ اسفار و عرفانِ نظری را تَلمُّذ نموده ، می فرماید :
مرحوم دکتر علی شریعتی می گوید :
رسول خدا سپس گفت : اين درهايی را كه به مسجد باز میشوند بنگريد و بجز دَرِ خانه ی ابوبكر، همه را ببنديد.
اهل سنّت نیز مانند شیعه بر اساس روایاتِ صحیحِ وارده از رسول اکرم (ص) ، براین باورند که هیچ عملی ، بدونِ ولایت و محبَّتِ علی (ع) و آلِ محمد (ص) ،مورد قبول واقع نمی گردد . که ذیلاً به دو روایت از منابع معتبر برادران اهل سنت اکتفاء می نمائیم :
حاکم نیشابوری که از بزرگترین محدثان اهل سنت است ، از ابن عباس روایت نموده :
قال رسول اللّه صلّی الله علیه و آله :
فَلَوْ أنَّ رَجُلأً صَفن بَیْنَ الرُّکْنِ وَ الْمَقَامِ فَصَلَّی وَ صَامَ ثُمَّ لَقِیَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ هُوَ مُبْغِضٌ لِأهْلِ بَیْتِ مُحَمَّدٍ (صلّی الله علیه وآله ) دَخَلَ النَّارَ .
یعنی : رسول اکرم (ص) فرمودند :
اگر مردی ، تمام عُمرش را در میانِ رُکن و مقام ، پیوسته نماز بگزارد و روزه بگیرد و سپس ( مرگ او فرا رسد ) و او در حالی خداوند را ملاقات کند که بُغضِ اهل بیتِ پیامبر (ص) را در دلِ داشته باشد ، خداوند او را به آتشِ دوزخ می اندازد .
حاکم نیشابوری در پایان ، به صحیح بودنِ روایت ، تصریح نموده است .
علت حذفِ ( آلِ مُحَمَّد ) از صلوات ، توسطِ اهل سنّت
در صحیحِ بخاری و صحیحِ مُسلم که از معتبرترین منابع اهلِ سنّت است ، روایت شده که اصحاب از رسول اکرم (ص) سئوال کردند که چگونه به شما صلوات بفرسیم
**********
شبی در گوشه ی خلوت ، غمت را یاد میکردم
به دورِ بیستون میگشتم و فریاد میکردم
ندانستم گُذارِ شانه بر زلفِ تو می افتد
وگرنه تاقیامت خدمتِ شمشاد میکردم
به هر صحرا که میدیدم بدام افتاده آهویی
به یاد چشمِ مَستت ، صید را آزاد میکردم
نشستم همچو مجنون بر سَرِ بازارِ رسوایی
تو را با مُدَّعی میدیدم و فریاد میکردم
فریبِ خویش میدادم که اینک یار می آید
به هر آوازِ پایی ، خاطرِ خود شاد میکردم
**********
داستانِ ساختگی نذرِ عبدالمطلب علیه السلام
در تمام منابعِ تاریخِ اسلام ( اعم از شیعه و سنی )نوشته اند ، عبدالمطلب (ع) نذر کرده بود که اگر خداوند ده پسر به او عنایت فرماید ، یکی از آنها را در راه خدا قربانی کند و چون دارای ده پسر شد ،قرعه به نام عبدالله (ع) آمد ، اما ایشان با راهنم ،نام ائی زنی جادوگر عبدالله (ع)را با صد شتر به قرعه گذاش ت که قرعه به نامِ شتران آمد ، و عبدالمطلب (ع) نیز صد شتر . را به جای عبدالله(ع) قربانی کرد
علی بن حسنِ حلبی که از علمای ناصبی و وهابی می باشد ، درباره ی ممنوعیتِ لقبِ امام ، برای امیرالمومنین (ع) ، می گوید :
اختصاص دادنِ صحابی بزرگوار و چهارمین خلیفه از خلفای راشدین ، علی ابن ابی طالب به لقبِ (امام) ، از بدعت های شیعیان است که به اهل سنت نیز سرایت کرده است . بنابراین ، گفتنِ (امام) به ایشان جایز نیست و باید به ( کلماتِ ممنوعه ) اضافه شود . همچنین گفتنِ ( علیه السلام ) و ( کرّمَ الله وَجهَه ) پس از نام آن حضرت نیز همین حُکم را داشته و ممنوع می باشد .
أبا جنیده می گوید : رسول اکرم (ص) در راه مراجعت از حجّةُ الوداع ، در مکانی موسوم به غدیر خُم ،برای مردم سخنرانی کرد و سپس دست علی (ع) را گرفت و فرمود :
( مَنْ كُنْتُ وَلِیَّهُ فَهَذَا وَلِيُّهُ، اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالَاهُ وَعَادِ مَنْ عَادَاهُ )
هر کس را که من وَلیِّ او هستم ، این علی (ع) وَلیِّ او ست . بارالها دوستان علی (ع) را دوست بدار و با دشمنانش ، دشمن باش .
عبدالله بن علاء می گوید وقتی این حدیث را از زُهری شنیدم با کمال تعجب به او گفتم ، چرا این روایت را در شام نقل نمی کنی و حال آنکه با گوش خودت می شنوی که مردم ( به دستور معاویه و حُکّامِ اُمَوی ) علی (ع) را سَبّ و لعن می کنند
زید بن ارقم : چون غدیر را انکار کردم با نفرینِ علی (ع) ، نابینا شدم
امیرالمؤمنین (ع) در سال 35 هجری بمنظور اثبات حقانیت خود در اجتماع مردم در رُحبه ( صحن مسجد کوفه ) با حدیث غدیر ، مُناشَدة نمود . یعنی آنها را سوگند داد که اگر در روزِ غدیر از رسول خدا (ص) شنیده اند که درباره ی من فرمود : ( مَن كُنتُ مَوْلاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلاهُ اللَّهُمَّ وَالِ مَن وَالاهُ وَ عَادِ مَن عَادَاهُ ) ، شهادت دهند .
شانزده نفر از اصحابِ پیامبر (ص) در آن اجتماع ، شهادت دادند که در غدیرِ خُم ، عبارتِ فوق را از پیامبر (ص) شنیده اند .
امیرالمؤمنین (ع) بجز پیامبر (ص) ، از همه ی انبیاء برتر است .
آیه 61 سوره مبارکه آل عمران ، در شأنِ علی ، فاطمه ، حسن و حسین ( علیهم السلام ) نازل شده که به واقعه ی مُباهله ی پیامبر (ص) با مسیحیان نَجران اشاره دارد . این موضوع مورد اتفاق فریقین است که ذیلاً به استناد منابع حدیث معتبر و تفاسیر اهل سنت به واکاوی آن می پردازیم :
مسلم در كتابِ صحيحش مي نويسد:
و لمّا نزلت هذه الآية : (فقل تعالوا ندع أبنائنا وأبنائكم) دعا رسول اللّه (ص) ، عليّاً وفاطمة وحسناً وحسيناً فقال : اللهمّ هؤلاء أهلي.
یعنی : پس از نزول اين آيه رسول خدا (ص) ، علی ، فاطمه، حسن و حسين را صدا زد، آنگاه چنين دعا كرد: خداوندا اينان خاندانِ من هستند.
آیه ی ولایت ، برهانی آشکار بر امامتِ علی علیه السلام
آیه ی 55 سوره ی مبارکه ی مائده ، در شأنِ امیرالمومنین (ع) نازل شده و مورد اتفاقِ فریقین می باشد که ذیلاً به بررسی آراء محدثان و مفسران اهل سنت پیرامون آن می پردازیم :
جلال الدین سیوطی که از بزرگترین مفسران و محدثانِ اهل سنت است از قولِ طبرانی ، ابنِ مَرْدَوَیْه ،ابن کثیر ، این ابی حاتم و ابن عساکر ، روایت کرده که علی (ع) در مسجد پیامبر(ص) و در حالِ رکوعِ نمازِ مستحبی ، انگشترش را به سائل عنایت فرمود و چون رسول اکرم (ص) از این موضوع باخبر شد ، آیه ی (55 مائده) نازل شد و ایشان آنرا برای اصحاب قرائت نموده و سپس فرمود :
آیا خاتم بخشی علی (ع) با حضورِ قلب در نماز ، منافات دارد
مخالفین شیعه سعی دارند تا با القاءِ شُبهه درباره ی آیه ی ولایت ( 55 مائده ) ، بزرگترین دلیلِ قرآن بر امامتِ علی (ع) را انکار نمایند .
حدیثِ ولایت ، محکمترین برهان بر اثباتِ امامتِ امیرالمومنین (ع) است که با سندِ صحیح و بصورتِ مُتواتر از طریقِ شیعه و سنی ، روایت شده که ذیلاً به واکاوی و پاسخ به شبهاتِ مطروحه پیرامونِ آن به استناد منابعِ معتبرِ اهلِ سُنّت می پردازیم :
مولوی در دفتر ششم مثنوی از زبان یک شاعرِ مسافر ، عزاداری شیعیانِ شهرِ حَلَب را تمسخر کرده و می گوید : واقعه ی عاشورا کُهنه شده و شما چقدر دیر از آن باخبر شده اید ، اکنون بجای اینکه به سر و سینه ی خود بزنید ، بروید و بر دل و دینِ خود ، نوحه و عزاداری کنید . رهایی شهیدان کربلا از زندانِ طبیعت ، موجبِ شادی و سُرور است نه اندوه و ماتم .
اغلبِ فقهای شیعه ( مانند : آیت الله خوانساری ، محدث بحرانی و نراقی ) روزه ی عاشورا را حرام و برخی دیگر آنرا مکروه می دانند . اما مخالفینِ شیعه و نیز عرفا و متصوفه ، روزه ی عاشورا را مستحب می دانند.
ابن عربی ( مؤسسِ عرفانِ نظری ) ، می گوید :
روزهی عاشوراء ، کفارهی گناهان سال گذشته است و برای طی نمودنِ مراحلِ سُلوک ، با روزه گرفتن در تمامِ سال ،برابری می کند . کسی که بخواهد به مقامِ فنای در احدیّتِ ذات ، نائل شود ، می بایست در روز عاشورا ، روزه بگیرد تا از برکاتِ آن به بالاترین مرتبه ی تقرّب و جمعِ بینِ قُربِ فرائض و نوافل دست یابد . براستی چنین فردی از دو شهود و دو تَجلّی برخوردار می گردد .
پارادوکسِ مولانا ، مهمترین دست مایه ی رسوایی او
مولانا در غالبِ داستانِ مسافرِ شهرِ حلب ، عزاداری شیعیان را تمسخر کرده و مدعی است چون اولیاء خدا با شهادت ( و یا مرگ ) قفس را شکسته و غرقِ ابتهاج و سرور می باشند ، نباید برای آنها نوحه و عزاداری کرد ، بلکه می بایست به شادمانی و جشن و سُرور پرداخت
امام سجاد (ع) هرگز با یزید ( علیه العنه ) بیعت نکرد .
مخالفینِ شیعه با استناد به حدیث 313 ( کتاب روضه کافی کلینی ) ، ادّعا می کنند که امام سجاد (ع) با یزید بیعت کرده و با تقطیعِ کلامِ علامه مجلسی (ره) ، مدّعی هستند که ایشان سند این حدیث را تأیید فرموده است .
حال آنکه صحیح بودن سند روایت ، هرگز به معنای صحیح بودن متنِ آن روایت نمی باشد . کما اینکه علامه مجلسی (ره) در ( مرآة العقول ، ص 178) به متن حدیث ، اشکال جدّی وارد کرده و فرموده : همه ی مورخین اتفاق نظر دارند که یزید علیه العنه در طولِ خلافتش ، هرگز از شام خارج نگردید .
( در نتیجه هیچگاه چنین ملاقاتی بین او و امام سجاد (ع) در مدینه ، واقع نگردیده است ) .
امام سجاد (ع) هرگز با یزید ، بیعت نکرد .
مسعودی که از علمای بزرگ و نیز مورّخان مشهور اهل سنت است ، ماجرای عبرت آمیزِ ملاقات سَفّاک ترین چهره ی تاریخ ( مُسلِم بن عقبه ) در واقعه ی حَرّه را اینگونه روایت نموده است :
مولوی در مجالس سبعه از قول پیامبر (ص) روایت کرده که ایشان خطاب به خلیفه ی دوم فرمودند :
( لَوْلَمْ اُبْعَثْ لَبُعِثْتَ یَا عُمَر ) یعنی : ای عُمَر ، اگر من مبعوث نمی گردیدم ، قطعاً تو از جانبِ خداوند به رسالت برانگیخته می شدی
طبری ، مورّخِ بزرگ اهل سنت می گوید :
در نامه ی محمد بن ابوبکر ( فرزند خلیفه ی اول ) به معاویه و خصوصاً پاسخِ آن از سوی معاویه ، مسائلی است که بیم دارم مردم با خواندنِ آن ها به تشیّع گرایش پیدا کنند ، لذا از ذکر آن ها صرفنظر می کنم .
مثنوی مولوی یا کُلِکسیونِ احادیث جعلی
مولوی در ابیاتِ ذیل به حدیثِ ( کَلِّمِينِي يَا حُمَيْرَاء ) ، استناد نموده :
مصطفی آمد که سازد همدمی
کَلِّمِينی يَا حُمَيْرا ، کَلِّمی
***********
آنک عالم مَستِ گفتش آمدی
کَلِّمِينی يَا حُمَيْرا میزدی
قابل توجه کسانی که ولایتِ علی (ع) را به محبت تفسیر می کنند.
نور الدین هیثمی که از محدّثان و علمای بزرگ اهل سنت است ،می نویسد :
عَنْ عَمَّار بْنِ يَاسِر: قَالَ رَسُولُ اللهِ(ص):
«اُوصِي مَنْ آمَنَ بِي وَ صَدَّقَني بِوِلَايَةِ عَلِيِّ بْنِ أَبي طَالِبٍ، فَمَنْ تَوَلَّاهُ فَقَدْ تَوَلَّانِي وَ مَنْ تَوَلَّانِي فَقَدْ تَولَّی اللهَ عَزَّ وَجَلَّ، وَ مَنْ أَحَبَّهُ فَقَدْ أحَبَّنِي، وَ مَنْ أَحَبَّنِي فَقَدْ أحَبَّ اللهَ تَعَالَی وَ مَنْ أَبْغَضَهُ فَقَدْ أَبْغَضَنِي وَ مَنْ أَبْغَضَنِي فَقَدْ أَبْغَضَ اللهَ عَزَّ وَجَلَّ».
عمّار بن ياسر می گوید ، رسول خدا(ص) فرمود :
«کسانی را كه به من ايمان آورده و مرا تصديق نموده اند سفارش میكنم به ولايتِ علي بن ابیطالب ، زیرا هر كس ولايتِ او را بپذيرد درحقيقت ، ولايتِ مرا پذيرفته و مُعتقد به ولايتِ من نیز ولايتِ الهی را پذيرفته ، و هركس او را دوست بدارد درحقيقت مرا دوست داشته و كسی كه مرا دوست داشته باشد ، خدا را دوست دارد ، و هركس او را دشمن بدارد حقيقتاً مرا دشمن داشته و هركس با من دشمنی ورزد در واقع با خداوند، دشمنی ورزيده است ».
احمد بن حنبل در روایتی که آنرا صحیح و رجالش را مورد وثوق می داند ، آورده :
عمرو عاص به معاویه گفت : عمّار در جنگِ صفّین که من و تو آنرا به راه انداختیم ، به شهادت رسیده است و این موضوع می تواند برای ما بازتابِ منفی دربرداشته باشد ، زیرا من از پیامبر (ص) شنیدم که فرمود : عمّار را گروهی باغی و گمراه به شهادت می رسانند .
معاویه (علیه العنه) گفت : مگر ما عمّار را کُشته ایم عمّار را علی (ع) و یارانش کُشتند ، زیرا او را به همراه خویش به میدانِ جنگ آورده و در مَعرضِ نیزه ها و شمشیرهای ما قرار دادند .
سندِ تشیّعِ مولانا ، جعلی از کار درآمد
طرفدارانِ مولوی ، مدعی هستند که شعرِ ( الله مولانا علی ) از سروده های مولانا و سندی محکم دالِّ بر تشیّع او می باشد ، زیرا در این شعر ، نام دوازده امام (ع) را به ترتیب ذکر نموده است .
حدیثِ جعلی گنجِ پنهان در مثنوی مولانا
جهان بینی مولانا در مثنوی و پارادایم فکری او بر اساس حدیثِ گنج پنهان ( کُنتُ کَنزاً مَخفیّاً ) قرار دارد که البته این موضوع ، فصلِ مشترک عرفا در تصوف محسوب می گردد . مولوی درباره ی چرائی آفرینش با محوریتِ همین حدیث ، اینگونه سروده :
گنجِ مخفى بُد ز پُرّى جوش كرد
خاك را سلطانِ اطلس پوش كرد
بدیع امان فروزانفر درباره حدیث فوق در کتاب ( شرح احادیثِ مثنوی ) می گوید :
این حدیث ، سخن پیامبر (ص) نبوده و فاقد هرگونه سند است و علمای اهل سنت مانند : ابن تیمیه ، زرکشی و ابن حجر به این موضوع تصریح نموده اند .